بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله (جل جلاله) و اذن رسوله (صلی الله علیه و آله) و اذن مولانا امیرالمؤمنین (علیه السلام)
اعوذ بالله من نفسی
اهل توکل، کثیری از اهل ایمان و عبادت، صرفا به همان دستورات عبادی و دینی ظاهری خود اکتفا می کنند و ضمن اینکه در باطن سعی دارند تا جایی که می توانند خوب باشند و اعمال دینی را تا حدود و لااقل در حد واجبات و مستحبات انجام دهند، به زندگی خود مشغولند و تقریبا هیچ چیزی مهمتر از خودِ زیستن و خوب زیستن آن هم در بعد دنیوی و مادی و جسمانی است. آن دسته از مؤمنین می باشند که قدری بالاتر از عامّه مؤمنان می اندیشند.
بیشترین سود و خاصیتی که برای اینگونه افراد می توان تصور نمود این است که انشا الله ضرری برای جامعه خویش ندارند.
اهل توکل با همت خویش به یک برتری رسیده اند نسبت به بقیه مومنین، و نه فقط در اوقات خاص عبادت، بلکه در تمام امور عادی زندگی خویش، خدا را مد نظر دارند و کارهایشان را هم محکم و جدی و با محاسبات دقیق و صحیح آغاز می نمایند و هم در آغاز هر کار، خدای بزرگ را می طلبند که یاری فرماید. این حالت توکل است و این افراد متوکلین می باشند.
اهل تفویض، آن دسته از اهل توکل هستند که اراده می کنند که در هیچ یک از امور زندگی خود به صرف اندیشه و تصور خود اکتفا ننمایند. او مقید می شود که تمام ریز و درشت کارهایش را مطابق دستورات خداوند اجرا نماید و برای تحقق این امر، طریق مختلفی را طی می کند و زحمت می کشد تا هر کاری و هر گفتاری و هر رفتار و اندیشه ای طبق موازین الهی و شرع مقدس باشد. گاهی از فرمان های آیات و ورایات، زمانی از صاحبنظران صادق، مواقعی از عمل دقیق به فتاوی و رسالات عملیه و ... و به هر حال، همه کوچک و بزرگ امورات خود را موافق قوانین الهی اعمال می نماید. این دسته یکایک امور را بر اساس اوامر الهی تنظیم می نمایند و به اصطلاح، امور خویش را به خداوند بزرگ تفویض می کنند. اینان مفوضین می باشند.
(البته تعابیر قرآن و روایات متعدد است و فرضاً گاهی کلمه متوکل بر کسی اطلاق شده است که بالاترین مقم ممکن را دارد. با علم به این امر، در صدد بیان و شرح خصوص حدیث شریف «پست قبلی» هستیم)
اهل تسلیم، آن دسته از مفوضین هستند که با تلاش و اراده و ریاضات نفسانیه، خود را به مرتبتی رساندیده اند که صد در صد، در قبال تمام اوامر و نواهی الهی و در مقابل همه ثمرات و نتایجی که به بار می آید، تسلیم هستند و لب به شکایت نمی گشایند و دم بر نمی آورند. اینان اهل تسلیم (=مسَلِّمین) می باشند.
اهل رضا، آنانند که از عمق وجود به هر آنچه فی سبیل الله پیش آید، خشنود می باشند. مانند اهل تسلیم نیستند که درد و فشار را تحمل نمایند؛ بلکه چون در معرفت و معنویت به کمال رسیده اند، هر آنچه که در راه وصول به معبود و معشوق است، هر قدر هم برای دیگران سخت و طاقت فرسا باشد، برای اینان شیرین است.
(جهت تقریب ذهن= پاسخ قسم ابن الحسن ابن علی(علیهم السلام) به پرسش حضرت سید الشهدا(علیه السلام)=احلی من العسل!)
و زیباترین و روشن ترین تصویری که در تاریخ ، برای درک و فهم مقام رضوان رخ نموده است، قضیه حضرت سید الشهدا(علیه السلام) می باشد.
حفظ و وصول به این مقام فوق العاده سخت است؛ در عین اینکه بسیار بسیار هم شیرین و لذت بخش می باشد. لذا باید قبل از هر چیز: مقام رضوان را بشناسیم. باید توجه کنیم که مقام رضا و رضوان جای ناز و إفاده و تنعم و عشوه و رفاه و تجملات و تشریفات نیست.
سوال: حال چگونه می توان به مقام رضوان نائل شد؟
پاسخ: اولاً به همه عزیزان نصیحت می شود که بیایید دنیا را بر خود سخت نگیریم و کاه را کوه نکنیم و از واضحات سوال ننماییم. با اراده جدی می توان به درگاه مقام رضا رسید. اما بدانیم که همگان دارای چنین اراده ای نیستند و دنیا و مافیها نمی گذارد که دست از همه چیز بشوییم و رضوان حق را طالب و جویا باشیم. گاهی نیز مشکل، دنیا و مافیها نیست؛ بل که تردیدها و سوالات خودمان است؛ و گاهی ...
در پست بعدی انشا الله پیرامون قسمت دوم پاسخ و مابقی مطالب صحبت خواهیم کرد.
(بر گرفته از کتاب رضوان-مجید جعفری تبار)
______________
اضافه بر سازمان1: عرض کرده بودم که: آبی که یکجا بماند می شود گنداب، آب باید جریان داشته باشد = توقف بیجا مانع کسب است، حتی شما دوست عزیز!
اضافه بر سازمان2: کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا. (شهید سید مرتضی آوینی)
اضافه بر سازمان3: ما تنها با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند. (سنگ مزار شهید مجید پازوکی)
اضافه بر سازمان4:
از دست بوس میـل به پابوس کرده ام!!
خــاکم به سر ترقی معکوس کرده ام!!
اضافه بر سازمان5: از حقیر چند تا سوال پرسیدند در قسمت پیام ها، صلاح دونستم اینجا پاسخ بدم (بابا متکبرِ خودخواهِ خود پسندِ خود پرستِ خود رأیِ خود کامِ ... همش شدی خود .. خود ... خود ... بکش بیرون این خود و خالی شو از خود!):
و اما بعـــــــد ...!
1. علت نامگذاری وبلاگ (ولایت عشق)= به نظر حقیر یکی از اهداف خلقت انسان رسیدن به مقام عشق است، همانگونه که شهید سید مرتضی آوینی گفته اند: عالم در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین(علیه السلام) است. و از آنجا که در روایات داریم: ولایة علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی، فکر میکنم ولایت امیرالمؤمنین همان ولایت عشق است. سوره مائده هم به عقیده برخی مفسرین همان سوره ولایت است ... که قبلا دلایل آن ذکر شده است (و می توانید به آرشیو وبلاگ مراجعه نمایید)
2. از کار حقیر پرسیده اند: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم، کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن، پی آواز حقیقت بدویم. (سهراب (علیه الرحمه))
3. اون کسی که نا امید بر نمی گردونه پروردگار هست نه ...!
4. به نظرم ماها باید مراقب رفتارمون حتی در محیط مجازی باشیم ...
و من الله التوفیق